کد مطلب: 80142
تقسيمکار به سبکصهيونيستي: جنايت در غزه با ما؛ انتقام از ايران و مقاومت با شما
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 2053
به گزارش سلام لردگان, نشستهاي مشترک آمريکا، رژيم صهيونيستي و کشورهاي ارتجاع عرب در منطقه پيرامون مذاکرات سازش و مکانيزم ها و الزامات آن در 25 سال گذشته، به چند سرفصل اصلي منتهي شده است.
عربستان، مصر و اردن همواره از آمريکا خواسته اند که براي حفظ آبرو و وجاهت اين سران عربي، نسبت به پيگيري جدي روندهاي مربوط به فلسطين، ورود جديد داشته باشند. صهيونيستها چيزي بنام منازعه عربي – اسرائيلي را قبول نداشته و مباحث خود با فلسطيني ها را، موضوعي دروني و کوچک و فاقد اولويت تصوير کرده و از کشورهاي عربي و مرتجع مي خواستند که به اولويتي بنام ايران و محور مقاومت بپردازند تا در کنار رژيم صهيونيستي يک ائتلاف قدرتمند بسازند و در واقع تهديد ايراني بجاي تهديد رژيم صهيونيستي قرار گيرد.
رژيمهاي عربي انگيزه خوبي براي ورود به تضاد جمهوري اسلامي داشته، اعلام آمادگي ميکردند که شما به مسئله فلسطين ورود پيدا کنيد تا مابهازاء آنرا در يک صف بندي عليه محور مقاومت و جمهوري اسلامي از خود نشان دهند.
رژيم صهيونيستي براي وارد کردن ارتجاع عرب به يک ائتلاف صهيونيستي و برعليه جمهوري اسلامي به يک سياست تدريجي پرداخته و براي حذف عرفات و کشتن وي، پروژه هاي نمادين همکاري را بر ليست همکاري هاي خود به عنوان يک مسير و سرفصلي جديد افزودند و سپس در جنگ هاي 33روزه و 22 روزه و 8روزه، بطور کامل در کنار يکديگر قرار گرفته اند و به رژيم صهيونيستي اين مجوز را براي نابودي مقاومت فلسطيني و يا لبناني داده و هزينه هاي مالي آن جنگ ها را به عهده گرفته اند و در همراهي رسانهاي، فتوا و تلاش هاي سياسي منطقهاي نيز چيزي را دريغ نکرده اند.
در مذاکرات سازش که اخيرا با عناد نتانياهو به شسکت منتهي شد و يک دعواي سياسي بين کري و نتانياهو به فضاي رسانه اي نيز کشيده شد، صهيونيستها، مقاومت را مانع روند سازش و پيشبرد اهداف آن قلمداد کرده و طرح مشترکي با ارتجاع عرب که شامل عربستان، مصر، اردن، امارات، بحرين و قطر مي شود، و براي حذف و سرکوب نااميدي مقاومت فلسطيني را تهيه و از حدود 25 روز قبل در غزه به اجرا گذاشتند.
در اين طرح، هر يک از طرف هاي همکاري کننده وظيفه اي بهه عهده دارند. رژيم صهيونيستي بايد با تمام توان و بهانه هاي بدون پشتوانه، حمله به غزه را به عهده بگيرد و بقيه ارتجاع عرب نيز بجز تامين هزينه هاي مالي، به چگونگي پيشبرفت اهداف طرح، کمک کنند بخش مهمي از اين همکاري ها بجز حمايت هاي سياسي و تبليغاتي و جلوگيري از هرگونه جلب امتياز به سوي مقاومت فلسطيني، بايد در خصوص چگونگي پايان دادن به جنگ در غزه کمک کنند.
در حقيقت رژيم صهيونيستي به دلايل زيادي، در جنگ هوايي و سپس در جنگ زميني در غزه شکست خورده و به دليل مشکلات راهبردي در درون، همانگونه که مقامات ارشد پنتاگون ارزيابي کره اند، توقف جنگ يک نياز حياتي و فوري براي اسرائيل است. ارتجاع عرب در اين مرحله نيز وظايفي بعهده دارند که بدان مي پردازند.
مسئله اصلي هم در جنگ و هم اکنون در توقف جنگ، هنوز پابرجاست و خلع سلاح مقاومت و هدايت گروه هاي فلسطيني بسوي سازش و نابودي آرمان فلسطين و نابود کردن رهبران و تفکر جهادي و مقاومت و غزه و فلسطين، هنوز در دستور کار اسرائيل و ارتجاع عرب است و آمريکا و غرب نيز با همه انتقاد هايي که به برخي رفتارهايي اسرائيلي دارند با تمام توان از اين رژيم در تمامي عرصه ها حمايت مي کنند.
لذا در ماهيت و محتواي هر طرح آتش بس بايد به نحوي عمل شود که هدف فوق قابل دسترس باشد. جالب است که مصر و بنا به اعلام بسياري از رسانه هاي منطقه اي و اسرائيلي، طرح خود را از نتانياهو گرفته و ژنرال السيسي معتقد است که؛ "مقاومت هيچ گونه فايده اي براي ملت فلسطين ندارد" و اين انتقاد خود را نيز علنا بيان مي کند در واقع ژنرال السيسي همان منطق کمپ ديويدي که سادات و سپس مبارک بدان عمل کرده اند را بيان و تبليغ مي کند تا کار براي رژيم صهيونيستي تسهيل و امکان پذير شود.
عربستان از زبان ترکي فيصل همين موضع را مي گيرد و حتي مي گويد: "چرا مردم غزه جلوي شليک موشکهاي بدون نتيجه حماس را نمي گيرند؟!".
البته سعودي هاي بجز تعهدات خود در خدمت به رژيم صهيونيستي، کينه و احساس انتقام ويژهاي نيز از حماس در دل دارند که آنرا پنهان نميکنند. اماراتي ها و قطري ها هم که دلال هاي مجاني در پروژ هاي آمريکايي – غربي يا صهيونيستي - عربي هستند، تمام قد به اين چهارچوبها وفادارند اگرچه آمريکا و اسرائيل و ارتجاع عرب، با خوش خيالي، به مکانيزمهاي اجباري تکيه کرده و از بيانيه شوراي امنيت سازمان ملل هم تصريح مي کننند که حماس بايد طرح مصر را بپذيرد و هيچ طرح ديگري نيز براي اسرائيل و نتانياهو قابل قبول نيست، ولي شرايط و مولفه هاي راهبردي و حاکم بر جنگ غزه، به زيان رژيم صهيونيستي است و ادامه کشتار مردم، عامل رسوايي و هزينه هاي گسترده و جديدي براي صهيونيست هاست.
اين درحالي است که مقاومت براي تامين حداقل خواستههاي انساني خود که با رفع محاصره از غزه امکان پذير است، توان و امکان مقاومت و ادامه جنگ با صهيونيستها را دارد و استمرار تلفات و خسارت هاي روزانه به اسرائيل، براي پيچيده تر شدن اوضاع اين رژيم و مجبور کردن آنها به پذيرش خواسته هاي مقاومت، کفايت مي کند.
صهيونيست ها در کنار طرح مصر که با تدبير خودشان تنظيم شده، توقف يکجانبه و منطق "هدنه در مقابل هدنه" را نيز براي خود در نظر گذفته اند تا به مقاومت امتياز ندهند. بسادگي آشکار است که اين روش براي اسرائيل سودمند نيست، چراکه مراکز مطالعاتي آمريکايي هم تاييد مي کنند که؛ "شکست در جنگ فعلي براي اسرائيل به معناي ظرفيت سازي براي جنگ بعدي است که براي دو طرف تعيين کننده است".
نتانياهو تاب و توان فرار به جلو را نيز ندارد و قادر نيست که از يک سقف معين در جنگ غزه تجاوز کند، چراکه سيد حسن نصرالله اعلام کرد: "بادقت اوضاع غزه را زير نظر گرفته و هرگونه کمک و مساعدت را که نياز باشد از مقاومت فلسطيني دريغ نميکند" و اين هشدار براي نتانياهو کافي است که "به سمت خودکشي نرفته و شکست را بپذيرد."
گزارشهاي جديد که در روزنامه "يديعوت آحرونت" نيز بدان اعتراف شده و يا منابع لبناني طي ملاقات "وليد جنبلاط" با "سيد حسن نصرالله" بدان تاکيد مي کنند حاکي است، صهيونيست ها هشدار سيد حسن نصرالله و سردار سليماني را جدي تلقي کرده و به شدت نگران مداخله طرفهاي ثالث در جنگ نابرابر غزه هستند.
منبع. مشرق